بازدید امروز : 176
بازدید دیروز : 274
کل بازدید : 805129
کل یادداشتها ها : 374
اهل دانشگاه ام
قبله ام آموزش
جا نمازم جزوه
مشق از پنجره ها می گیرم
من درس وقتی می خوانم
که خروس می کشد خمیازه
از صفر من تا بیست تو راهی به جز تقدیر نیست
دلخوش به استادم نکن حذف اضطراری دیر نیست
من غایبم یا در سکوت، تو حاضر و در گفتگو
من غافل از استاد و درس،تو می نویسی مو به مو
با جزوه و فرمول بیا، تا پاس کنم یک واحدی
چیزی نخواندن بهتر از یک شب تلاش بیخودی
با عشق در دانشکده، جایی برای درس نیست
البته ترم هفت و هشت، دیگر مجال ترس نیست
دانشجو اگر عاشق شود بی پرده مشروط می شود
چیزی شبیه آب هویج با کوفته مخلوط می شود(چیزی شبیه حذف ترم با عشق ممکن می شود)