بازدید امروز : 43
بازدید دیروز : 44
کل بازدید : 804048
کل یادداشتها ها : 374
به مناسبت روز مادر
((در جاده سفید زندگی همچنان پرواز می کنیم
و در کوچه های آن به دنبال عشقی می گردیم
عشقی که فرشتگان در مقابل اش سجده می کنند
عشقی که آسمان در مقابل اش اشک می ریزد
عشقی که کوه در مقابل اش استوار می ایستد
عشقی که دریا در مقابل اش موج می گیرد))
سایه عشق
به دنبال هدیه ای برای مادر بودم هدیه ایی که بتوانم روز مادر را به او تبریک بگویم، اما انگار زمان متوقف شده بود، وبین کلمات جادویی فاصله ها خودنمایی می کرد. مادر به راستی برای چنین گوهری چه هدیه ایی می توان تقدیم نمود. باید از قلم کمک می گرفتم زیرا تنها گوی جادویی که می توانست میان فاصله ها ،عشق و دوستی را همانند رودخانه صداقت به جریان بیندازد، قلم بود. اما باید از کجا شروع کنم. از کدام عنصر،آیا از عشق ،گذشت یا ازصداقت او باید شروع کنم و یا تنها با سکوت باید به دنبال واژه ها باشم. سکوت را نمی توان به تنهایی هدیه کرد. با گذشت شروع می کنم. مادر سلام می خواهم با واژه ها بازی کنم تا به دنبال رمز گذشت مادرانه باشم وقتی گذشت را می نویسم فقط می نویسم. اما تو آن را با تمام وجودت احساس کردی پس من فقط می نویسم. در چمنزاری از زندگی متولد شدیم، اما نمی توانستیم در این سرزمین به بقاء خویش ادامه بدهیم ، اما باغبان عشق به درو کردن علف های هرز اطراف ما پرداخت و هر روز صبح با شبنم وجود خویش ما را با باران عشق اش آبیاری می کرد. تا ما احساس تشنگی و گرسنگی نکنیم.ما با الفباء عشق بیگانه بودیم،اما به مرور زمان عشق را احساس کردیم که عشق چیست و جایگاه آن در زندگی برای بقاء و تولدی دوباره چقدر موثر است.اما برای ابراز آن هنوز کودکی بیش نبودیم زیرا عشق خویش را با بوسه زدن به شبنم عشق نشان می دادیم، اما در مقابل زحمات یک ستاره عشق هیچ بود ، ستاره ایی که شب ها نمی خوابید تا ما بیدار نمانیم و در سکوت آرامش زندگی را تجربه کنیم بدون هیچ دغدغه فکری، در سرمای زمستان با گرمای خویش به ما آرامش می بخشید و در گرمای تابستان با وجود گرمای عشق گرمای مضاعفی را تحمل می کرد، تا ما پژمرده نشویم .در فصل بهار عشق را به ما می آموخت تا ما نفرت را نیاموزیم .شبنم عشق با بارور شدن درخت زندگی امید می گرفت زیرا همیشه به این می اندیشید که روزی از این میوه های زندگی لذت خواهد برد ، اما به راستی این گوهری که شبنم عشق برایش زحمت می کشید می توانست عشق را به او ثابت کند.هیچ کس جز زندگی نمی دانست از راز نهفته دنیا،زیرا در این گلزار همانطور که گلی رشد می کند ،گلی نیز جز رنج چیزی به ارمغان نخواهد داشت. عده ای از شبنم عشق به مانندیک کبوتر عاشق که در آسمان اوج می گیرد تشکر کردند،.اما عده ایی دیگر عشق او را به فراموشی سپردند..اما شبنم عشق قلب اش نشکست زیرا او عاشق غنچه های کوچکی بود که امروز به دنیا آمده بودند. اما گوهر عشق که اکنون نفرت را آموخته بود پی به وجود شبنم عشق دیگر نبرد و او را فردی اضافی در وجود خویش یافت ، اما شبنم عشق فقط سکوت کرد و چیزی نگفت از این همه نامهربانی های گوهر عشق ، اما صدای شکسته شدن قلب اش را چمنزار شنید و اشک هایش را زمین احساس کرد . نفرت از کجا منشاء گرفته بود . نفرتی که شبنم عشق همیشه با او مبارزه می کرد و از تیغ های وجود آن دوری می کرد تا به گوهر عشق اش لطمه ایی نزند،اما دستانش طاقت لطمه نخوردن را نداشتند مرور زمان همه چیز را تکرار می کند.تکرار عشق گوهر به غنچه همانند تکرار عشق شبنم به گوهر بود ، زمان هیچ وقت متوقف نمی شودبلکه همیشه سبقت می گیرد و خاطرات تنها باقی می ماند.اما من مطمئنم که همه ما از گوهر عشق حقیقی به وجود آمده ایم و هیچ گاه رنجی برای شبنم عشق به وجود نمی آوریم و او را عاشقانه می پرستیم . حال شبنمی از ما د.ور است اما با احساس کردن عشق ما حتماٌ به ما نزدیک خواهد شد،و شبنمی دیگر در میان ما نیست و ما تنها با احساس کردن نبض عشق اش که او برای ما به جا گذاشته است می توانیم او را دوست داشته باشیم در هر کجا که است زیرا همیشه در لابه لای زندگی رازی نهفته است که ما نمی توانیم به آن راز پی ببریم مگر با گذشت زمان،
من روز مادر را به تمامی مادران مهربان سرزمین مان تبریک می گویم با آرزوی سعادت برای تمام مادران
_________________
همیشه در جستجوی گوهری کمیاب می گردیم؛غافل از اینکه روشنایی وجود خویش را به فراموشی سپردیم.
***************************************
با آرزوی سایه همیشه جاویدانشان بر سرمان و نگاه همیشه پر مهرشان بر دلمان و دست همیشه گرمشان بر سرمان