پاتوق دانشجویان کامپیوتر دانشگاه پیام نور میبد یزد

 خواهر کوچکم این را پرسید
 من به او خندیدم
 کمی آزرده و حیرت زده گفت
 روی دیوار و درختان دیدم
 بازهم خندیدم
 گفت دیروز خود من دید
 مهران پسر همسایه پنج وارونه به مینو میداد
 آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید
 بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم
 بعدها وقتی غم
 سقف کوتاه دلت را خم کرد
 بی گمان می فهمی
 پنج وارونه چه معنا دارد


ارسال شده در تاریخ نویسندهحسن اخلاقی
Susa Web Tools
پاتوق دانشجویان پیام نور میبد